تولدت مبارک
تولد تولد تولدت مبارک
گل پسر نازنینم سلام، تولدت مبارک عزیزکم ...
سانیار جون ، پارسال این موقع مامان توو بیمارستان بستری شده بود تا تو به دنیا بیای... امروز روز تولد توست. روزی که خدا تو رو به ما داد، روزی که اسم من مادر شد! من هم مادر شدم... با وجود تو، با به دنیا اومدن تو...
اصلا باورم نمی شه سانیار من! این یک سال مثل برق و باد گذشت... تو چقدر بزرگ شدی... انگار همین دیروز بود وبلاگتو توی بخش پیش از بارداری ثبت کردم... بعد، بارداری و به سرعت نوزادی و شیرخواری تا امروز که شدی نوپا...
سانیارم تو قشنگترین اتفاق زندگی منی ... با همه سختی هاش این یک سال هم گذشت. راستش الان احساس قدرت می کنم، حس می کنم یک سال از پسش بر اومدم... با اینکه خیلی وقتها خسته می شدم. داغون می شدم. اما مادر بودن از اون تجربه هاییه که به سختیش می ارزه و آخر سختی هاش شیرینی قشنگی هست....
اگر بدونی الان تو دلم چه خبره... همش یاد پارسالم و اولین لحظه ای که دیدمت... خدایا شکرت به خاطر داشتن این فرشته ای که پارسال چنین روزی بال بال زد و اومد نشست وسط زندگی من و باباش... خدایا هزار هزار هزار مرتبه شکرت...
پسر عزیزم عاشقتم با تمام وجودم ... و هر روز هم عاشقتر می شم!
لحظه ارسال این پست، سالگرد لحظه به دنیا آمدن توست .