گل پسر عزيز ما، سانیارگل پسر عزيز ما، سانیار، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما، سانیار

18 ماهگی مبارک

1392/8/24 19:58
نویسنده : مامان سارا
2,559 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بر گل پسر عزیز یک و نیم  ساله ما قلب

 

امروز هجده ماهه شدی مبارک باشه نفسم  هورا نمی دونم چرا انقدر عجله داشتم هجده ماهت شه؟! شاید به خاطر 18m+ که روی اکثر اسباب بازیا میدیدم! ... خداییش هم از هفده ماهگی رشد فکری و حرکتیت یه جورایی بیشتر شده و دیگه حسابی آقا شدی عزیزکم

سانیارم این روزا هر لحظه یه کار جدید و جالب انجام میدی که واقعا نوشتن همشون ازم برنمیاد، فکر کنم باید جای نوشتن فیلمتو بزارم اینجا! . یه بارم نشستم کلی برات نوشتم اومدی نمیدونم چیو زدی که همش پرید! ... عزیزم، این روزا دائم در حال تقلید از مایی و تمام کارامون رو به دقت نگاه میکنی و بعد سعی می کنی اجراش کنی! کفشامونو می پوشی و میخوای از وسایلمون استفاده کنی، برعکس اکثر بچه ها خیلی دوست داری کلاهتو سرت بزاری و جوراب و کفش و دستکش بپوشی البته نه به اندازه لخت بودن! همچنان عاشق حموم رفتن و آب بازی هستی و سرک کشیدن توی کابینتها و کمدا و نقاشی یا خط خطی کردن کاغذ و چرخوندن چرخا و شماره‌گيري با تلفن يا روشن و خاموش كردن تلويزيون و ... دوست داری اشیای کوچیک رو بریزی توی ظرف دردار و بعد درشون بیاری و صد بار این کارو تکرار کنی! جای تمام وسایل خونه رو یاد گرفتی و راحت پیداشون میکنی، مخفی کردنشون هم که کار همیشگیته و هر روز از زیر فرش و توی ماشین لباسشویی و باند دی وی دی و زیر مبل و... کلی چیزمیز پیدا میکنم! می تونی سی دی بی بی انشتین رو بزاری دستگاهو روشن کنی و با مكعب‌هاي پلاستيكي برج پنج طبقه بسازی. بازی با حیوانات پلاستیکیتو دوست داری و وقتی مییگم فلان حیونو بیار سریع میاریش یا نشونش بده با انگشت اشاره مشخصش می کنی...

خلاصه عزیزکم، به نظر ما حسابی شیرین و خوردنی شدی، ولی خوب هنوز خیلی از ساعتای روزو نق میزنی و گاهی واقعا درمونده میشم، شیر خوردنت کمتر شده و غذا خوردنت یه کم بهتر، خواب شبت مثل قبله و ظهرا دو سه ساعتی می خوابی، ولی مشکل دل دردات که از یک ماهگی تا حالا همیشه بوده حل نشده و این ماه بدتر هم بوده، باقی دندونات هم هنوز تو راهن و خلاصه کلا ماه سختی گذروندیم... راستی، چند روز پیش رفتیم پیش بهراد جون باهاش بازی کردی، البته بیشتر با اسباب بازیاش! حالا با معصوم جون قرار گذاشتیم هفته ای یکی دو روز شما دو تا وروجکارو بزاریم باهم بازی کنید تا انشالا چند ماه دیگه ببریمتون کارگاهای مادر و کودک و یکی دو سال دیگه هم مهد...

پسر نازنینم، جمعه پیش یعنی هفدهم آبانماه دو تایی اومدیم پیش مامی اینا، مامان جون هم تو هواپیما با ما بود و کلی ذوق کرده بود از اینکه تو انقدر بزرگ شدی و طول پروازو میشینی رو صندلیت بازی میکنی. با اینکه زیر دو سال صندلی نمیدن ولی بابایی از یک سالگی همیشه برات صندلی جدا گرفته که هم من راحت باشم هم شما بدونی شخصیت مسقلی داری! و شما هم مثل آقاها میشینی... سه شنبه بابا شاهین هم اومد اینجا پیشمون و امروز برگشت. دیروز عاشورا بود که به اصرار بابا شاهین شما رو هم بردیم بیرون، روز تاسوعا شما خونه مونده بودی آخه هوا سرد بود. خلاصه به قول بابا تو عمرت انقدر تعجب نکرده بودی که دیروز از دیدن اونهمه جمعیت و اسب و شمر و طبل و پرچم تعجب کردی! از صدای طبل و شیپور اولش ترسیدی بعد می خواستی نی نای کنی! ما هم که هر سال میگیم انشالا سال دیگه بیشتر میفهمی! ...

سانیار جونم، قراره دوشنبه انشالا واکسن 18 ماهگیتو بزنیم و من چند وقته استرس گرفتم! بسکه همه میگن این واکسنش خیلی سخته. من و شما موندیم اینجا واکسنتو بزنیم که نیروی کمکی داشته باشم! انشالا که راحت بگذره...

دوستت دارم پسرم، عسلم، نفسم، امیدم ...

 

 

عاشورای 92

 

عکسات ادامه مطلب:

سانیار و بهراد

آقا سانیار

سانیار در پارک

سانیار با عینک مامان

سانیار کو ؟!

سانیار در سوپراستار

سانیار در کابینت !

ماشینه یا پله ؟!

بدون شرح !

سانیار در رستوران سوپراستار

سانیار و خرسی

آقا سانیار !

دی جی سانیار 1

سانیار و گارفیلد

سانیار با کفشای مامانش

سانیار مشغول تمیزکاری !

عاشورای 92

عاشورای 92

محرم 92

محرم 92

محرم 92

محرم 92

سانیار هجده ماهه و باباش

سانیار 18 ماهه

سانیار 18 ماهه

 

این عکسو فهیمه جون، از دوستای نی نی سایتیم، از شما نی نی های همسن که ماماناشون باهم دوستن، زحمت کشیده درست کرده. دستش درد نکنه یادگاری خوبیه: 

سانیار و دوستان

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

مامان ساتیار
24 آبان 92 22:26
هیجده ماهگیت مبارک عزیزدلم.. بعضی عکس ها اشکمو درآورد.. خدا به بزرگی خودش همیشه نگهدارت باشه سانیار عزیزم.. خيليي ممنون خاله جون خدا نگهدار همه فرشته هاي كوچولو باشه
مامان نیلوفر
25 آبان 92 0:04
جونم واسه این عزادار فسقلی ِ امام حسین! میگم چه علاقه ای به ماشین و موتور داری حقا که پسری! مرسي خاله جون ، ههههه دقيقا!
nasim
25 آبان 92 12:55
سلام سارا جون ای جون دلم با عکسای قشنگت [ماچ 18 ماهگیت مبارک فرشته کوچولو واکسنت رو هم به سلامتی میزنی و میای تهران سلام نسيم جونم خيلييي ممنون خاله جون انشالا
لیلا مامان پرنیا
25 آبان 92 22:09
عالم همه قطره اند و درياست حسين خوبان همه بنده اند و مولاست حسين عزاداريتان مقبول سالار کربلا نگهدارت فرشته کوچولو
لیلا مامان پرنیا
25 آبان 92 22:10
18ماهگیت مبارک پسر شیرین خاله خیلی جیگر شدی عسلم مخصوصا با اون عینک دودی زدنت انشاا.. همیشه سلامت وشاد باشید خيلي ممنون خاله جون، نظر لطفتونه. مرسي
منصوره
26 آبان 92 10:04
سلام عزيزم،خداروشكر كه سلامتي سلام خاله منصوره عزيز، خيلييي ممنون
بهناز
26 آبان 92 17:18
عزیزم قضیه دست سانیارو خوندم و باور کنید که اشکم در آمد بمیرم الهی، اشتها آورش دکتر داده در واقع مولتی ویتامین هستش به اضافه زینک،پس هر موقع تصمیم گرفتید واسه بوشهر من در خدمتتون هستم سارا جون، منم یه موقع هایی که سر نخوردن کوشان قاطی میکنم بخودم میگم ولش کن بابا از گشنگی نمیمیره که ولی ته دلم یه چیز دیگه ست بالاخره که بزرگ میشن و خوردنش یاد میگیرن ایشالا که خدای مهربون کوچولوتون بهتون ببخشه و همیشه حافظش باشه مرسي عزيزم، خدا نكنه دوست مهربونم. ممنون از لطفت شما هم حتما برنامه بزاريد تشريف بياريد اردبيل يا تهران ما خوشحال ميشيم . انشالا خدا كوشان جونو حفظ كنه و هميشه سلامت باشه. منتظر عكساش هستم
سوگل
27 آبان 92 18:54
ای جونم عزاداریت قبول خيلي ممنون
الناز مامان آوا
1 آذر 92 22:40
18 ماهگيت مبارك سانيار عزيزم انشالله 180 ساله بشي همه عكسات قشنگ بودند مخصوصا عكس اولت .امام حسين پشت و پناهت باشه ميدونم متاسفانه تب كردي انشالله زود زود خوب بشي. مرسي خاله الناز جون، نظر لطفتونه، خيلي ممنون
مينا مامي سام
2 آذر 92 18:47
سانيار جونم 18ماهگيت مبارك گلم راستي سارا جون سانيار خيلي شبيه باباشه. اميدوارم هميشه شاد باشيد دوستم. مرسي خاله مينا جون آره بيشتر شبيه باباشه ممنون شما هم همينطور
اولین سایت تخصصی قالب کودک...لی لی تـم
4 آذر 92 2:53
سایت اصلی ما راه اندازی شد.............. فقط کافیه اون چیزی تو ذهنتون هست رو به ما بگین.......... بیش از 60 قالب کار شده ما رو تو سایت ببینید شما با ما یه پشتیبانی ویژه رو خواهید دید............ بفرمایین تو............
مری(مامان آندیا)
7 آذر 92 16:39
واای چه عکسای نازی از این پسر خوشتیپ و قشنگ گذاشته مامانش چقدر دلم تنگ شد برای تو ومامانت 18 ماهگیتم مبارک آقا کوچولوی ناز ایشالا همیشه تنت سالم باشه مرسي خاله مري عزيز، نظر لطفتونه من و مامانم دلمون براي شما و آنديا جون تنگ شده خيلي ممنون، همينطور شما هميشه سلامت و شاد باشيد
عمه جونی
8 آذر 92 20:39
18 ماهگیت مبارک عزیزم ای جوونم سانیار هم بجای سوارشدن ماشینش ازش بالا میره... چقدرم این لباس و سربند بهت میاد فسقلی انشالله خدا پشت و پناهت گلکم خيلي ممنون عمه جوني، نظر لطفتونه مرسي
متین من
19 آذر 92 22:54
سلام سارا جون خوبی مرسی که با ماسرزدی ومارا فراموش نکرذی ازت ممنونم وای سانیار جوون چه بزرگ شده عزیزم بوووس سلام سمانه جون خواهش ميكنم دوستم چطور ميتونم دوستاي خوبمو فراموش كنم لطف داري ممنون
مامان امیرعلی
25 آذر 92 8:59
هزار ماشا... به گل پسرمون. چه مردی شده. از دیوار راست بالا می ره انگاری خدا حفظش کنه خيلي ممنون ياسي جونم نظر لطفته عزيزم
مامان امیرعلی
25 آذر 92 8:59
راستی سارا آدرس وبلاگ امیرعلی رو عوض کردم. اگه خواستی لینکشو عوض کن http://amiralich.niniweblog.com
مامان ایلیا
7 دی 92 14:29
ای جوووووووونمممممممممممممم چه عکسای نازی.کلی خندیدم با شیطنتاشالهییییییییییی بخورمتتتتتتتتتتتتتتت منننننننننن خوشتیپ بلا مرسي خاله جون خيلي لطف داريد