گل پسر عزيز ما، سانیارگل پسر عزيز ما، سانیار، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما، سانیار

15 هفته

1391/5/31 13:12
نویسنده : مامان سارا
1,461 بازدید
اشتراک گذاری

پسر دوست داشتنی من سلام

عسلم این روزا پانزدهمین هفته زندگیتو می گذرونی و به نظر من هر هفته از هفته پیش قشنگتر و ماه تری، الهی مامان فدات بشه. نمی دونم وقتی این نوشته ها رو می خونی چند صد هفته گذشته ولی آرزو می کنم سالم و تندرست باشی وموفق و خوشحال و سرشار از زندگی...

گل پسرم برنامه خواب و بیداریت منظم تر شده و گوش شیطون کر شبا خوب می خوابی یعنی حدودای نه شب می خوابونمت و تا شش هفت صبح خوابی فقط هر سه چهار ساعت توو خواب شیر می خوری، وقتی گشنه میشی دهنتو با صدا باز و بسته میکنی اگه بیدار نشم شروع می کنی به خوردن دستات و اگه بازم بیدار نشم گریه میکنی که البته همیشه قبل از این مرحله بلند میشم. صبح تا ظهرو بین خواب و بیداری می گذرونی اما خواب سبک که با کوچکترین صدا می پری و گریه می کنی و می خوای همش توو بغل باشی. بعد از ظهرا بیشتر بیداری و مشغول خنده و بازی یا کارتون دیدن که کار مورد علاقته. عصرا اما اکثرن دل درد داری و ناآرومی. چند روزه که به توصیه دکتر بهت آب میدم و مشکل شکمت یه خورده حل شده اما کولیکت هنوز نه... راسنی علاوه بر من، مامی و بابایی رو حسابی میشناسی و دایی سهراب و بابا شاهین رو هم. دیگه اینکه بین عروسکا عاشق فیلی و بین رنگا آبی فیروزه ای. هر چی با رنگ فیروزه ای میبینی بهش زل می زنی و لبخند می زنی، یکی از عروسکای تشک بازیت فیل فیروزه ایه و هر حالی که باشی تا چشمت میفته بهش شروع می کنی به خندیدن و حرف زدن براش! ... بابا شاهین دو روز تعطیلی عید فطرو اومد پیشمون و برات یه فیل آبی بزرگ آورده که صدا هم داره و هر روز کلی هم با اون حرف می زنی! 

راستی آخر هفته پیش مامان و بابای بابا شاهین برای مراسم سالگرد فوت خاله ملیحه یه روزه اومدن اردبیل و شما رو هم دیدن. باباجون که خیلی وقت بود ندیده بودت و کلی ذوق کرد از بزرگ شدنت. یه کارت هدیه هم بهت دادن دستشون درد نکنه. خیلی خوشحالم همه زیاد دوستت دارن و سرشار از محبت میشی. آخه شما علاوه بر اینکه یکی یک دونه من و باباتی تنها نوه هر دو سمتی و تنها نتیجه مامان جون و عزیز دردونه هممون.  

عکسات ادامه مطلب:

سانیار و فیلش:

سانی و فیلش

 

اینو امروز گرفتم: (داشتی می خندیدی ولی طبق معمول تا دوربینو دیدی لبتو بستی!)

سانی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

❤مامان آزی❤
31 مرداد 91 13:08
___________________--------
_________________.-'.....&.....'-.
________________\.................../
_______________:.....o.....o........;
______________(.........(_............)
_______________:.....................:
________________/......__........\
_________________`-._____.-'شاد باشي مهربون
___________________\`"""`'/
__________________\......,...../
_________________\_|\/\/\/..__/
________________(___|\/\/\//.___)
__________________|_______|آرزومند آرزوهــــاي قشنگت
___________________)_ |_ (__
________________(_____|_____)
............ *•~-.¸,.-~* آپ کردم *•~-.¸,.-~*...........


عمو رامین
31 مرداد 91 13:24
به به، چه پسری شده این سانیار.
کلی دلمون براش تنگ شده.



سانيار هم دلش براي عموهاي مهربونش تنگ شده
مامان سارا
1 شهریور 91 16:05
سلام سارا جون از سفر برگشته با یه عالمه عکس بیاین ببینید و نظر بدید
مامان ساتیار
1 شهریور 91 18:26
خدا حفظت کنه سانیار جون.. پسر معصوم و دوستداشتنی خاله..
سلام سارا جون .. ببخشید! فریم عکس ها رو از کجا تهیه کردین؟!


سلام، مرسي
از سايت photomontager.
عمه جونی
2 شهریور 91 16:21
عجله دارم اومدم بگم حتما بهمون سر بزنید
سوگل
2 شهریور 91 21:29
سلام سارا جون. ماشاالله چقدر ناناز شده این جیگرطلا.
هزارتا بوس برای جیگرطلا......


مرسی دوست خوبم
عمه جونی
3 شهریور 91 21:45
سلام سارا جون
ماشاله کلی تغییر کرده قیافه این فسقلی
خیلی ناز شده
واای عاشق این چشمای کنجکاوشونم مثل کیان ما که همه دقتش تو اون چشای قشنگشه
انشاله سانیار جونم همیشه سالم و تندرست باشه


مرسی دوست مهربونم
طاهره مامان امیرعلی
7 شهریور 91 20:05
سلام.وبلاگتون مثل همیشه زیبا و قشنگه،تبریک میگم بهتون.امیرعلیه من تو جشنواره ی آتلیه سها شرکت کرده و به رای شما شدیدا احتیج داره.اگه به وبلاگش سر بزنین یه پست گذاشتم که آدرس جشنواره است اگر روش کلیک کنین مستقیم به سایت جشنواره میره.اسم پسملیه من امیرعلی مرادیان هست.بهش رای بدین و مارو خوشحال کنین.امیدوارم بتونم لطفتونو جبران کنم.