گل پسر عزيز ما، سانیارگل پسر عزيز ما، سانیار، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما، سانیار

دومين سفر هوايي

1391/7/15 13:13
نویسنده : مامان سارا
1,771 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به سانيار عزيزم كه ديگه اسمتو تشخيص ميدي و تا ميگيم سانيار برميگردي... ماچ

عزيز دلم من و شما ديروز يعني چهاردهم مهر ماه اومديم پيش مامي و بابايي و انشالا دو هفته اينجاييم، شما بار اولي كه سوار هواپيما شدي يك ماه و نيمه بودي و شير خوردي و آروم خوابيدي اما اين بارررر ... هر كار كردم نه شير خوردي نه پستونك گرفتي تا گوش درد گرفتي و واااي جيغايي مي زدي بنفش! همه داشتن ما رو نگاه مي كردن و نه من و نه مامان جون و فايزه خاله جون كه همراهمون بودن نتونستيم آرومت كنيم تا برت داشتم برم دستشويي اونجا نگهت داشتم و جيگرم در اومد تا آروم شدي، تمام طول پروازو مونديم توو دستشويي از دست تو ناقلا! فرود كه اومد مهماندارا دورت جمع شدن و شما هم چنان سرحال و مشغول خنده شدي كه انگار اوني كه چند ديقه پيش هواپيما رو گذاشته بود روو سرش تو نبودي! ... بالاخره پياده شديم و تو رو تحويل بابايي كه اومده بود دنبالمون دادم و رفتم سراغ بارا اما همه بارا اومد جز چمدون تو! اي خدااا ! با خودم ميگفتم كاش چند تا از لباسا و وسايلتو گذاشته بودم چمدون خودم كه همه با هم گم نميشد! فكر كردم چون علي دايي و خوانوادش همسفرمون بودن و به خاطر اونا يه كم خروجي شلوغ شد كسي اشتباهي برده چمدونتو و بايد بيخيالش بشيم تا بعد شايد پيدا شه كه يه دفعه يكي از حراستيا پيداش كرد! انگار دنيا رو به من دادن! بالاخره اين پرواز پر ماجرا تموم شد و ما هم رسيديم خونه. خيلي خسته بودي اما انقدر با مامي و بابايي و مامان جون اينا خوش مي گذشت بهت كه چشاتو به زور باز نگه داشته بودي و آواز مي خوندي و مي خنديدي! من اما از حالا غصه برگشتمونو مي خورم كه چه خواهم كرد!!! طي چند بار سفري كه قبلن با ماشين داشتي با اينكه خسته و كلافه شدي اما به نظرم راحتتر بود... حالا بيخيال! بهتره به اين دو هفته پيش رو فكر كنم و خوش بگذورنم تا ببينيم چي پيش مياد. اينجا همه چي عاليه فقط دوري از بابا شاهين سخته، دلمون براش تنگ شده ...    

 عكسات ادامه مطلب:

 

هوا يه كم خنك شده و سردت ميشه توو خونه هم سويشرت ميپوشي!

در حال آواز خوندن!!

مامان هر جا ميره با چشات تعقيبش ميكني!

فرودگاه تهران

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

مامان سارا
16 مهر 91 10:42
خوش بگذره گلم


ممنون
مامان ساتیار
16 مهر 91 12:26
سفر به خیر و سلامت ..
خوش بگذره عزیزم..


ممنون، سلامت باشيد
مریم(مامان ارمیا)
16 مهر 91 20:13
جوووونم.چه پسر خوشمزه ای.خدا نگهش داره.


مرسييي
بابا شاه
17 مهر 91 6:08
دل منم برای هردوی شما خیلی تنگ شده


دوستت داريم
مامان یاشار
19 مهر 91 11:34
وااااااااااااای سارا جوووووووووووون. دلم غش رفت پسرت هی هر روز داره خوردنی تر میشه ها. یه عالمه اسفند دود کن. لطفاً. ایشالا که سفر هم خوش بگذره حسابی.


مرسي عزيزم، نظر لطفته، ممنون
مامان نیلوفر
19 مهر 91 13:16
ماشالله چقدر بزرگ شده ! همیشه به تفریح. خداحفظش کنه


مرسي عزيزم
سوگل
23 مهر 91 19:32
عزیزم همیشه به گردش .....
هزارتا بوووس


مرسي