گل پسر عزيز ما، سانیارگل پسر عزيز ما، سانیار، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما، سانیار

انتخاب پرستار

1391/12/21 13:45
نویسنده : مامان سارا
2,098 بازدید
اشتراک گذاری

فندق کوچولوی نازنین ما، سلام

پسر عزیزم، می دونی که از همه دنیا بیشتر دوستت دارم و تا تونستم از خودم گذشتم برای آسایش تو و سعی کردم هر لحظه پیشت باشم اما هزار دلیل برای بازگشتم به سر کار دارم که شاید حوصله خوندنشونو نداشته باشی فقط می خوام بدونی فقط و فقط به خاطر خودته... برای نگهداریت چند وقت بود دنبال پرستار مورد اعتماد بودیم چون مهد کودک حاضر نیستیم بزاریمت، بالاخره خدا مینا خانم، پرستار مهیارو برامون رسوند. شکر خدا خیلی خانم خوب و با تجربه اییه، شما هم خوب باهاش کنار اومدی، تا یک سالگیت مرخصی گرفتم و فعلن تا دو ماه خودمم پیشتم تا کامل به هم عادت کنید... دوستت دارم عزیزم. 

 

عکسات ادامه مطلب:

 

سانیار روی تختش

تاب بازی یا لالایی ؟!

پارکینگ فرودگاه

سانیار و ارشیا

بعد از حمام

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (13)

مامان يه سانيار ديگه
22 اسفند 91 8:25
آخيييييي چقدر سخته براي ما مامانهاي شاغل كه دردونه هامون رو بذاريم و بريم سركار

انشاله خدا خودش حافظ اين گل دردونه هست


آره، خیلیییی
مرسی
بهاره مامان ونداد
22 اسفند 91 14:56
وای عزیزم خیلی سخته بخوای تنهاش بزاری بری حتی اگه پرستار هم مطمئن باشه باز دلت تو فکرشه ولی عزیزم خودت رو ناراحت نکن از این چند ماه مونده خوب استفاده کن بوس برای سانیار مرد کوچک مامان


دقيقن همينطوره، ممنون
مامان ساتیار
22 اسفند 91 17:09
سخته ولی بعضی وقتا چاره ای نیست.. ایشالله به پرستارش عادت کنه و اذیت نشه.. ساراجون ناراحت نباش، خدا بزرگه.. سرکار رفتنت در آینده یه جورایی به نفع سانیارجونه..


ممنون دوست خوبم
مامان اوا
22 اسفند 91 20:16
خب خدارو شكر كه يه پرستار خوب و با تجربه نصيب ساميار جون شد
قربونت برم كه اينقدر نازو خوشگلي
چه عكساي خوشگلي ماماني گرفته ازت قربون سانيار خوشگلم بشم من


مرسي، خدا نكنه، ممنون نظر لطفتونه
گل مامانی
23 اسفند 91 11:48
عسلم - جیگرم - خوشگلم - نازم ! قربون اون چشمات برم که انقدر مظلومانه نگاه می کنی !
ای خدا یعنی میشه پسر منم تپل مپل و با مزه باشه ؟


خیلی مرسی، خدا نکنه، نظر لطفتونه
مطمئنم خیلی ناز و خوردنیه شایان جونمون.
گل مامانی
23 اسفند 91 17:04
آخه سارا جون من خیلی نگرانم بچم با وزن کم به دنیا بیاد چون خودم بارداری رو با وزن کم 44 کیلو شروع کردم و الان که هفته ی 29 هستم 50 کیلو شدم . دکتر میگه بازم کمه . باید بیشتر غذا بخوری تا بچه بهتر رشد بکنه .من دیگه چقدر بخورم ؟ شکمم زیاد بزرگ نشده فقط کمی به صورت تیزی اومده جلو . من موندم بچه چطوری داخلش جا میشه ؟ خدارو شکر توی سونوگرافی که ماه گذشته انجام دادم قد و وزن جنین خوب بود ولی می ترسم تا پایان نه ماهگی وزنش خوب نباشه . این افکار خیلی منو آزار میده

ميام وبت

سوگل
24 اسفند 91 14:19
عزیزم دلم گرفت قراره چند ساعتی از مامانت دور باشی ...
ولی خدا رو شکر که ی پرستار خوب نصیبت شد گلم.


خيلي سخته خاله... مرسي
زهره جون
26 اسفند 91 10:24
انشاالله که حسابی به هم عادت کنن و شما هم خیالت راحت بشه ... ناز بشی سانیار خان که اینقد قشنگ میخوابی . ماشاالله


مرسي خاله زهره عزيز
مژده (مامان پردیس)
26 اسفند 91 10:44
واااااااااای چقدر نازی تو بخورمت قند عسسسسسسل. هزار ماشالله
خوشحالم که یک پرستار خوب پیدا کردی انشالله بتونی با خیال راحت به سرکار برگردی


ممنون خاله مژده عزيز
متین من
26 اسفند 91 13:30
آخی سارا جون می دونم خیلی سخته منم دوست دارم دوباره ادامه تحصیل بدم دنبال یک پرستار خوبم تو شیراز ولی هنوز شخص مطمئن گیرم نیومده و از اون سختر متین هم خیلی وابسته به خودمه سانیار ببوس عکساش هم خیلی ناز ودوست داشتنی شده


واقعن سخته... انشالا براي متين جونم يه پرستار خوب نصيب ميشه، ... ممنون
مامان یاشار
28 اسفند 91 14:34
خدا رو شکر عزیز دلم. ایشالا همیشه برات بهترین ها پیش بیاد سال نو هم پیشاپیش مبارک


خیلی ممنون
لیلا مامان پرنیا
28 اسفند 91 16:36
چند روز دیگه بهار میاد و همه‌چیز رو تازه می‌کنه، سال رو، ماه رو، روزها رو، هوا رو، طبیعت رو، ولی فقط یک چیز کهنه میشه که به همه اون تاز‌گی می‌ارزه، «دوستیمونه نوروز مبارک
نیلوفر
29 اسفند 91 1:04
______¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤---------------¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤-------¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ___¤¤¤¤¤----------------------¤¤¤-¤¤¤-----------------------¤¤¤ __¤¤¤¤¤--------------سلامی به گرمی خورشید---------------¤¤¤ _ ¤¤¤--¤¤¤------------------------------------------------------------¤¤¤ ¤¤¤------------------------------------------------------------------------¤¤¤ ¤¤¤--در سراشیبی که نامش زندکیست------------------------------¤¤¤ ¤¤¤------باهمه بیگانگیها میروم------------------------------------------¤¤¤ ¤¤¤----------در سکوت سرد غمگین زمان------------------------------¤¤¤ ¤¤¤--------------بی هدف بی یار و تنها میروم------------------------¤¤¤ _¤¤¤----------------در سراشیبی که نامش زندگیست------------¤¤¤ __¤¤¤------------------می روم شاید که در دشت بزرگ--------¤¤¤ ____¤¤¤-------------------باز یابم آنچه را گم کرده ام--------¤¤¤ ______¤¤¤------------------موفق باشی-----------------¤¤¤ _________¤¤¤------پیشاپیش نوروز---------¤¤¤ ____________¤¤¤¤¤¤--مبارک باد--¤¤¤¤¤¤ _____________¤¤¤--------------------------¤¤¤ ________________¤¤¤-------بای-----¤¤¤