بازگشت به سر کار؟
گل پسر یکی یکدونه ما سلام
عزیز دلم می دونی مامان هیچ وقت دوست نداشت خانه دار باشه و بعد از دانشگاه رفت سر کار و از سال 86 تا حالا کارمند جاییه که محیط فوق العاده خوبی داره و اونجا سمت هم داره. راستشو بخوای با اینکه قبلن گاهی از فشار کار خسته میشد و چند بار هم استعفا داده بود که البته موافقت نشده بود، الان بعد از چند ماه مرخصی دلش برای اون روزا و همکاراش تنگ شده و خیلی دلش می خواد برگرده ولی با وجود تو بدجور سر دو راهیه ... بابا میگه پرستار بگیریم و آننه جون میگه نگهت می داره ولی من چطور می تونم روزی هفت هشت ساعت دور از تو که نفسمی بمونم؟
تو عزیز من اولین نی نی هستی که یکی از کارکنان صاحبش شد و از همون اوایل بارداریم هم مدیرمون هم همکارام خیلی هوامو داشتن و محبت کردن تا به ماه هشتم بارداری رسیدم و یک ماه مرخصی تشویقی گرفتم و از اول اردیبهشت هم که مرخصی زایمانم شروع شد. آخر مهر ماه تموم میشه ولی من چطور می تونم از تو که اون موقع فقط پنج ماهت میشه دور بشم؟
یکشنبه با هم رفتیم محل کار من و یه ساعتی اونجا بودیم آخه خیلی وقت بود ازم می خواستن تو رو ببرم پیششون، با مدیر عاملمون صحبت کردم و باز خیلی بهم لطف کرد و گفت اگه هر وقت برگردم جا و سمتم محفوظه و می تونم از هر موقع تمام یا پاره وقت هر جور که بخوام برگردم . قرار شد این ماه هم فکر کنم و اگه خواستم درخواست تمدید مرخصیمو البته بدون حقوق بدم تا شما یه کم بزرگتر شی...
البته که از همون وقتی که تصمیم گرفتم تو بیای از همه چی گذشتم، کار و موقعیت و همه چیز فدای تو عزیزم ولی به خاطر خودته که می خوام توو اجتماع باشم ... یه ماه فرصت دارم تا تصمیم بگیرم، برگردم؟ تمدید کنم؟ چند ماه؟ ...