سومين سفر هوايي
سانيار عزيزم سلام پسر گلم، من و بابا تصميم داشتيم امسال تاسوعا و عاشورا به همراه شما اردبيل باشيم و براي پنجشنبه دوم آذر، هفتم محرم، بليط گرفته بوديم، البته چون فكر مي كرديم به خاطر دو برابر شدن قيمت بليط مشتري كم باشه دير اقدام كرديم اما ايران اير جا نداد و مجبور شديم از آتا بگيريم كه چه اشتباهي كرديم، چقدرررر شركت بي مسئوليتيه. ساعت سه پرواز داشتيم تا هفت فرودگاه علافمون كردن و شما بسكه گريه كردي و نق زدي من و بابا واقعا له شديم از خستگي آخر گفتن كنسل. هرچي مردم اعتراض و داد و بيداد كردن بي فايده بود و محبور شديم برگرديم خونه. مي تونم بگم سخت ترين روز عمرتو گذرونديم، خيلي اذيت شدي عزيز دلم. الهي مامان فدات شه. همونجا ...