گل پسر عزيز ما، سانیارگل پسر عزيز ما، سانیار، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما، سانیار

بدون عنوان

1390/7/23 15:46
نویسنده : مامان سارا
1,744 بازدید
اشتراک گذاری

ني ني جونم خيلي داغونم . حالت تهوع بيچارم كرده، بي حالي دائمي و كمردرد گاه و بيگاه هم كه نگو !

امروز يواشكي رفتم توو آبدارخونه كلي گريه كردم ! ببخشيد مي دونم گريه برات خوب نيست ولي از شدت تهوع نمي دونستم چيكار كنم !!! مي دوني هنوز همكارام نمي دونن شما توو دلمي و  احتمالاً فكر مي كنن مريضي صعب العلاجي چيزي گرفتم چند وقته اين ريختي شدم ! ... همش مي گن پاشو برو خونه استراحت كن ولي من با خودم مي گم اين حال و روز كه با يكي دو روز استراحت خوب نميشه، پنجشنبه و جمعه استراحت كردم اين حال شنبمه ! حداقل يه ماهي بايد مرخصي بگيرم، اونم كه نميدن ... تازه خونه بمونم افسردگي هم به دردام اضافه مي شه! ...  هر كي هر چي مي گه انجام مي دم براي درمان تهوع ولي خوب نميشم. ناراحت

عزيزم، خيلي خوشحالم تو رو دارم و همه چيو تحمل مي كنم ولي لطفاً حداقل يه كم انرژي براي من بزار اين روزا رو راحتتر بگذرونم! niniweblog.com

 

دوستت دارم. قلب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان آرین
24 مهر 90 14:05
عزیزم میدونم خیلی سخته با اینکه من اصلا حالت تهوع نداشتم ولی بازم درکت میکنم. سعی کن به چیزای خوب و به اون نخودپی کوچولو فکر کنی.مواظب خودت باش .بووووووووووووس


مرسي دوست خوبم. بووووووووووووووس